امروز وقتی داشتم تو راهرو راه می رفتم ناخودآگاه ذهنم رفت سمت یکی از دوستان و همکارانم .
کسی که دائماً در حال کار کردن روی خودش و بهبود شرایط روحی و روانی یا سلامت خودش هست ، این مطلب خواستم به نوعی دیگه بنویسم که اینجا باشه شاید در آینده تکمیل تر هم بشه با تجربیات دیگران .
همیشه فکر میکردم چرا ما آدما اینقدر دنبال بهتر کردن خودمون و زندگیمونیم ؟ انگار یه چیزی تو وجودمون ما رو هول میده که همیشه مشغول درست کردن یه گوشه از زندگیمون باشیم ، یه چیزی رو بهتر کنیم یا حتی یه زخم قدیمی رو ببندیم یا بهبود ببخشیم. وقتی به گذشته و مسیری که درونش هستم نگاه میکنم ، می بینم خیلی از کارایی که امروز دارم انجام می دم ، یه جورایی برای جبران یا بهتر کردن اتفاقای قبل تر هست . انگار ما آدما ذاتاً یه جور معمار هستیم؛ معمارای زندگی خودمون. معماری که هم می سازد و هم ترمیم می کند ، هم ایرادات را می پوشاند و هم استحکام می بخشد .
کمی بهش فکر کنیم ! وقتی یه رابطه رو درست میکنیم ، وقتی یه عادت بد رو ترک میکنیم یا حتی وقتی یه مهارت جدید یاد میگیریم ، داری یه تیکه از پازل زندگیمونو سر جاش میذاریم .
مثلاً خود من، یه زمانی از سخنرانی جلوی جمع وحشت داشتم. یه خاطره بد از دوران مدرسه که هنوزم گاهی تو ذهنم میچرخه. اما چند سال پیش تصمیم گرفتم این ترس رو بذارم کنار. شروع کردم با کلاسای کوچیک، حرف زدن جلوی دوستام، تا بالاخره تونستم یه ارائه حسابی تو محل کارم بدم. اون لحظه که تموم شد، حس کردم یه تکه از گذشتهم رو درست کردم.
این خاصیت ما انسانهاست . ما آدما نهتنها خودمون رو درمان میکنیم، بلکه مدام داریم خودمون رو بهینه میکنیم. مثل یه باغبون که شاخههای اضافی رو هرس میکنه تا درختش قشنگتر رشد کنه. هر کدوم از ما، تو هر لحظه، داریم یه نسخه بهتر از خودمون رو میسازیم ، شاید اشتباه داشته باشیم یا به مشکل بخوریم ، اما نباید نگران باشیم چون در آینده نه چندان دور مجدد درستش میکنیم و شاید نسخه بهتری رو برای خودمون بسازیم .
خب، چطور این کارو بهتر انجام بدیم ؟
• یه لحظه باسیتیم و نگاه کنیم: گاهی بشینیم و فکر کنیم چه چیزایی از گذشتهت هنوز داره مارو اذیتت میکنه. می تونیم بنویسشون و برای آینده یه مسیر حتی مبهم مشخص کنیم.حتی فقط نوشتنشون خودش یه جور درمان به حساب میاد .
• اشتباهاتمون رو بپذیریم : به جای فرار از اشتباهاتت ، بشینیم باهاشون گپ بزن ( بررسیشون کنیم ) ! اونا بهترین معلم هستن. مثلاً من روی آدم اشتباهی بر اساس رفتار و گفتارش حساب باز کردم ، اما بعد از اینکه متوجه اشتباهم شدم معیارم برای انتخاب تغییر کرد و به جای رفتار و گفتار سعی میکنم اونهارو به چالش یا تعامل بکشم .
• از چیزای کوچیک شروع کنیم : لازم نیست یهو کل زندگیمونو عوض کنیم . یه تغییر کوچیک، مثل پنج دقیقه پیادهروی هر روز یا یه «ممنون» بیشتر به آدمای اطراف، میتونه مسیر و موجهای بزرگی راه ایجاد کنه.
ما خیلی عجیبیم. با همه زخما و اشتباهاتمون، بازم یه نیروی عجیب تو وجودمون مارو به سمت ترمیم و بهتر شدن میبره. قطعا شما هم تجربه هایی داشتید !!!