چرا تمرکز قدرت خطرناک است
مقدمه: چرا تمرکز قدرت خطرناک است
در تجربههای شخصی من، یکی از اصلیترین دلایل سقوط سازمانها در بحران، تمرکز قدرت در چند نفر است. وقتی تمام تصمیمها به یک یا دو نفر محدود میشود، سازمان ناتوان از واکنش سریع میشود و ریسکها بهخوبی شناسایی نمیشوند. در کشورهایی با نوسانات اقتصادی و تحریم، این مسئله اهمیت حیاتی پیدا میکند.
مطالعه ۲۰۲۵ نشان میدهد تمرکز قدرت سرکوب نوآوری و انگیزه کارکنان را افزایش میدهد، مانند Lehman Brothers در بحران ۲۰۰۸ که تصمیمگیری متمرکز ریسکها را پنهان کرد (Edmondson, ۲۰۲۵؛ McKinsey, ۲۰۲۴).
تجربه من نشان داده که حتی موفقیتهای مقطعی میتوانند غرور بیاورند و مدیران را از واقعیتها دور کنند. سازمانهای مقاوم، نه به دلیل غیب، بلکه به دلیل فرهنگ باز، تصمیمگیری جمعی و تقسیم قدرت توانستهاند بحرانها را پشت سر بگذارند.
تصمیمگیری جمعی؛ ابزار بقا
تصمیمگیری جمعی، وقتی به درستی اجرا شود، به سازمان امکان میدهد صدای همهی سطوح را بشنود و اطلاعات واقعی را جمعآوری کند. من دیدهام شرکتهایی که حتی در شرایط بیثباتی شدید، با تیمهای مشارکتی و جلسات تحلیلی کوتاه، توانستند بحرانها را پشت سر بگذارند.
مطالعات ۲۰۲۵ نشان میدهد تصمیمگیری جمعی انعطافپذیری و هماهنگی سازمان را بهبود میبخشد، مانند سازمانهای خودمدیریتی که نقشها را تطبیق میدهند (Harvard Business Review, ۲۰۲۴؛ Senge, ۲۰۲۰).
مثال عملی: سازمانی در بحران اقتصادی
در یک شرکت که تحت فشار تحریم و سقوط ارزش پول بود، مدیران تصمیم گرفتند جلسات روزانه کوتاه با همهی تیمها داشته باشند. نتیجه این شد که مشکلات کوچک قبل از تبدیل شدن به بحران بزرگ، شناسایی و حل شدند. این تجربه به من نشان داد که تمرکز قدرت، حتی در سازمانهای بزرگ، میتواند باعث از دست رفتن فرصتهای مهم شود.
مراحل مدیریت جمعی موفق
- گوش دادن فعال: همهی تیمها باید فرصت بیان دیدگاهها و نگرانیها داشته باشند.
- تحلیل دادهها: تصمیمها باید مبتنی بر داده و اطلاعات واقعی باشند، نه فقط احساس فردی.
- شناسایی ریسکهای احتمالی: هر تصمیم جمعی باید شامل ارزیابی ریسک و تأثیرات بلندمدت باشد.
- شفافیت و اطلاعرسانی: کارکنان باید بدانند چه تصمیمی گرفته شده و چرا.
- بازنگری مستمر: تصمیمهای گرفته شده باید مرتب ارزیابی و در صورت نیاز اصلاح شوند.
چرا تمرکز قدرت باعث سقوط میشود
تمرکز قدرت به دو دلیل اصلی خطرناک است: اول، اطلاعات محدود میشود و ریسکها پنهان میمانند؛ دوم، اعتماد کارکنان کاهش مییابد و انگیزه تیم از بین میرود.
من در سازمانهایی کار کردهام که مدیران تصمیمگیر نالایق یا ترسیده، همه چیز را در دست گرفتند. نتیجه؟ پروژهها عقب ماند، بحرانها شدت گرفت، و تیمهای کلیدی ترک کردند. تمرکز قدرت باعث شد حتی فرصتهای طلایی رشد از دست برود.
راهکارهای عملی برای مدیران
- تقسیم قدرت و مسئولیتها بهصورت شفاف
- جلسات کوتاه و منظم با تیمهای مختلف برای جمعآوری اطلاعات
- ایجاد فرهنگ بازخورد و پذیرش اشتباه
- استفاده از ابزارهای دیجیتال برای تحلیل و پایش عملکرد
- تصمیمگیری آگاهانه و مبتنی بر داده، نه صرفاً تجربه فردی
جمعبندی شخصی
از تجربههای واقعی و تحلیلهای مدیریتی به این نتیجه رسیدم که سازمانهایی که توانایی تصمیمگیری جمعی را دارند و از تمرکز قدرت اجتناب میکنند، مقاومت بیشتری در برابر بحرانها دارند. رهبران موفق کسانی هستند که میدانند قدرت وقتی تقسیم شود، تیم و سازمان را قویتر میکند.
منابع و رفرنسها
- Collins, J. (2009). How the Mighty Fall: And Why Some Companies Never Give In. HarperBusiness.
- Harvard Business Review (2024). Collective Decision Making in Uncertain Times. hbr.org
- McKinsey & Company (2024). Building Resilient Organizations. mckinsey.com
- Kotter, J. P. (2023). Accelerate Change in Complex Organizations. Harvard Business Review.
- Senge, P. (2020). The Fifth Discipline: The Art & Practice of The Learning Organization. Doubleday.
- Edmondson, A. (2025). Psychological Safety in Crisis Teams. Harvard Business Review.









