مدیریت توجه

در آینده دو گروه در جهان خواهند بود : کسانی که میگذارند توجه و زندگیشان را  اداره کنند و کسانی که خودشان را با افتخار حواس جمع می نامند .

نیر ایال

 

توجه یعنی : وقتی درگیر فعالیتی یا فعالیتهایی در یک بازه زمانی مشخص با یک هدف مشخص هستیم، و ذهن و مغزمان از همهٔ اطلاعات در دسترس دسترسی و پردازش اطلاعاتی را که با آن هدف مربوط هستند را در اولویت قرار می‌دهد، می‌‌گوییم به آن فعالیت یا هدف  «توجه کرده‌ایم.»

 

مدیریت توجه حول چهار محور مشخص می گردد :

کشف محرک‌های درونی

انگیزه‌های حواس‌‌پرتی ما از درون ما نشئت می‌گیرند. مثل همهٔ رفتارهای دیگر بشر، حواس‌پرتی هم فقط تلاش مغزمان برای کنار آمدن با رنج است. اگر این واقعیت را بپذیریم، پس منطقی است که برای جلوگیری از حواس‌پرتی فقط باید یاد بگیریم با ناراحتی‌هایمان کنار بیاییم.وقتی در زندگی احساس ملال می‌کنید، یا وقتی رویدادهای منفی را پررنگ‌تر و جدی‌تر از رویدادهای مثبت می‌بینید، و نیز وقتی گرفتار نشخوار ذهنی می‌شوید، طبیعی است که ذهن‌تان می‌کوشد از این وضعیت فرار کند و رفتن به سراغ اینترنت، شبکه‌های اجتماعی، خواندن اخبار و چک کردن مکرر پیام‌ها و پیامک‌ها، همگی با هدف رهایی از این احساسات منفی انجام می‌شوند.

ایال هم‌چنین سازگار شدن با لذت را هم علت دیگر رو آوردن ما به ابزارهای اعتیادآور می‌داند. به این معنی که لذت‌های زندگی (از خانه و ماشین جدید تا هم‌کلامی دوستان تازه) به سرعت برای ما عادی می‌شوند و پس از آن، به دنبال چیزی هستیم که مدارهای لذت را در ذهن‌مان تحریک کند. دوپامین‌هایی که در اثر پاداش‌های نامنظم و پیش‌بینی‌ناپذیرِ لایک‌ها و کامنت‌ها و نوتیفیکیشن‌ها در بدن ما ترشح می‌شوند، از نگاه نیر ایال، لذتی بی‌مانند ایجاد می‌کنند که می‌تواند ما را به خود معتاد کند.

مهم‌ترین راهکار پیشنهادی ایال در این حوزه این است که «از این نوع احساسات منفی فرار نکنید و آن‌ها را بپذیرید. صرفاً پس از این‌ که انکار کردن را رها کنید، می‌توانید به سراغ راهکارها و برنامه‌هایی برای مهار کردن این محرک‌ها بروید.»

 

تلاش برای تمرکز حواس

نمی‌توانید چیزی را حواس‌پرتی بنامید مگر این‌که بدانید حواس‌تان را از چه کاری پرت می‌کند.

ایال برای این‌که بهتر بتوانیم اولویت‌هایمان را تشخیص دهیم، قلمروهای زندگی را به سه بخش «خود»، «روابط» و «کار» تقسیم می‌کند و پیشنهاد می‌کند که هر قلمرو را جداگانه واکاوی کنیم و ببینیم ارزش‌های کلیدی، روابط کلیدی و فعالیت‌های اصلی‌مان چیست و برای هر کدام می‌خواهیم چه‌قدر و چگونه وقت بگذاریم.

 

مسدود کردن محرک‌های بیرونی

خشی از حواس‌پرتی‌ها را هم می‌توان به محرک‌های بیرونی نسبت داد.ساده‌ترین مثال، صدای نوتیفیکیشن موبایل است. همهٔ ما هنگام حضور در جلسات، در زمان فکر کردن به موضوعات مهم و خلاصه هر زمان که نیاز به تمرکز داشته باشیم، صدای نوتیفیکیشن‌ها را قطع می‌‌کنیم. چون می‌دانیم که همین بوق‌ها یا دینگ‌های ساده می‌توانند رشتهٔ افکارمان را به کلی پاره کرده و ذهن‌مان را آشفته کنند.چت‌های گروهی را در نظر بگیرید. کافی است پیام کوتاهی در آن‌ها بنویسیم یا در یک گفتگوی ساده مشارکت کنیم. یک نیروی درونی مدام ما را وسوسه می‌کند که دوباره به گروه سر بزنیم و ببینیم عکس‌العمل دیگران چه بوده است. پیامی که در نگاه اول قرار بود تایپ آن فقط چند ثانیه وقت ما را بگیرد، عملاً ساعت‌ها ما را با خود درگیر می‌کند.

نیر ایال ایدهٔ ساده‌ای را پیشنهاد می‌کند: علامتی داشته باشید که روی لپ‌تاپ یا روی در اتاق‌تان نصب کنید و نشان دهید که به تمرکز نیاز دارید. او این ابزار را برای خانه هم مفید می‌داند و می‌گوید که همسرش تاجی دارد که وقتی آن را بر سر می‌گذارد، دیگران می‌فهمند که روی موضوعی تمرکز کرده و نباید مزاحمش شوند

 

تعهدهای الزام‌آور

در این حالت شرایطی را ایجاد میکنیم که دسترسی به عوامل حواس پرتی با تعهد الزام آور ایجاد شود . او توضیح می‌دهد که اگر قرار است واقعاً از حواس‌پرتی فاصله بگیرید، این که صرفاً یک قرار ذهنی بگذارید کافی نیست. باید از همهٔ ابزارهای موجود استفاده کنید تا عملاً امکانِ تخطّی از این «پیمان درونی» برایتان وجود نداشته باشد.

او شیوه‌های متعددی را برای ایجاد این پیمان درونی مطرح می‌کند؛ از وصل کردن تعهد به هویت فردی تا در نظر گرفتن جریمه‌ برای تخطی از قول‌ها و قرارها.

 

ادامه دارد . . . 

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش