مدیرای سمی چی میگن؟
مدیران سمی میتونن با حرفها و رفتاراشون محیط کار رو به یه جای پراسترس و ناامیدکننده تبدیل کنن. محیطهایی که مدیر سمی دارن، بهرهوری کمتر و ترک کار بیشتری دارن. تو این مطلب ، چند جمله پرتکرار از مدیران سمی رو تو سه دسته کنترلگرا، بیاعتبارکننده و تهدیدآمیز بررسی میکنیم و یه سری راهکارهم پیشنهاد میشه که بشه این رفتارهای ناسالم رو کنار گذاشت.
۱. مدیرای کنترلگرا: وقتی خلاقیت و خفه میکنیم
این مدیرا میخوان همهچی تحت کنترل خودشون باشه. به هیچکس اجازه نمیدن مستقل تصمیم بگیره یا روش خودش رو امتحان کنه. نتیجه؟ کارمندا دلسرد میشن و نوآوری میمیره.
جملات سمی این دسته:
«تا من نگم، هیچ کاری نکن!»
«من عادت ندارم یه کار رو دوبار بگم.»
«همهچیزو قبل از انجام با من چک کن.»
اینجوری اعتمادبهنفس تیم از بین میره. همه فقط دنبال تأیید مدیر میگردن و هیچکس ریسک نمیکنه. مثلاً تو یه شرکت طراحی، چون مدیر هر کار ریزی رو چک میکرد، پروژهها عقب میافتادن و ایدههای تازهای هم شکل نمیگرفت.
راهکارها:
به تیمت اعتماد کن: بهجای کنترل ریز به ریز، هدف نهایی رو مشخص کن و بذار خودشون مسیر رو پیدا کنن.
انتظاراتتو شفاف بگو: دستور ندیم، تعامل کنیم.
فضای خلاقیت بساز: جلسات دوستانه چای یا قهوه یا طوفان فکری بذار، از همه نظر بخواه، حتی اگه ایدهاشون کامل نباشه.
۲. بیاعتبارکنندهها: وقتی زحماتشونو نادیده میگیریم
اینا اون دسته از مدیرا هستن که انگار فقط بلدن ایراد بگیرن. هرچقدر هم خوب کار کنی، آخرش یه جمله هست که دلسردت کنه.
مواردی که معمولا میگن:
«من دارم بهت حقوق میدم، دیگه چی میخوای؟»
«تو هنوز کلی چیز باید یاد بگیری!»
«من سالها زحمت کشیدم تا اینجا رسیدم، تو هنوز اول راهی!»
«زیادی به جزئیات گیر میدی، ولش کن.»
«اول ثابت کن لیاقتشو داری، بعد توقع داشته باش.»
کارمند حس بیارزشی میکنه. دیگه انگیزهای برای بهتر شدن نمیمونه. مثل "لیلا" که بهخاطر کممحلیای مدیرش، از یه کارمند خلاق به یه نیروی ساکت و بیانرژی تبدیل شد و آخرش رفت.
راهکارها:
قدردان باش: یه «دستت درد نکنه خوب بود ، دمت گرم ساده» ساده، معجزه میکنه.
بازخورد سازنده بده: به جای اینکه بگی «اشتباهه»، بگو «چطوری بهترش کنیم؟»
جزئیات رو دست کم نگیر: اگه کسی دقت میکنه، تشویقش کن، نه اینکه بگی «بیخیال!»
ارزیابی 360 درجه راه بنداز: تا از نظر بقیه تیم هم بازخورد بگیری و یهطرفه قضاوت نکنی.
۳. مدیرای تهدیدآمیز (خطرناک): وقتی ترس جای انگیزه رو میگیره
مدیرایی که با تهدید مدیریت میکنن، انگار فکر میکنن تیم سربازاشونه! فشار و استرس میدن تا نتیجه بگیرن، ولی در بلندمدت همهچی از هم میپاشه.
جملات اشتباهشون:
«یه بار دیگه تکرار بشه، اخراجی!»
«الان وقت مرخصی نیست!»
«ما اینجا یه خانوادهایم!» (ولی در عمل توقع اضافهکاری و فداکاری بیجاش دارن)
محیط پر از ترس میشه. کارمندا بهجای اینکه خلاق باشن، فقط دنبال اینان که خطا نکنن. مثلاً تو یه شرکت مارکتینگ، مدیر همهی مرخصیها رو رد میکرد. آخر سال ۴۰٪ نیروهای کلیدی استعفا دادن!
راهکارها:
بهجای تهدید، همدلی کن: بپرس «چه چیزی کارت رو عقب انداخته؟» نه اینکه بگی «دیگه تکرار نشه!»
تعادل کار و زندگی رو رعایت کن: مرخصی هم بخشی از بازدهی خوبه، نه مانعش.
حرفهای بمون: «ما یه خانوادهایم» رو فقط وقتی بگو که مثل خانواده هم حمایت میکنی.
کارگاههای همدلی و گفتوگو برگزار کن تا رفتار مدیران اصلاح بشه.
۴. اگه مدیریت سالم باشه، خلاقیت زنده میمونه
وقتی مدیر فضا رو باز بذاره، بازخورد درست بده و کنترل رو کمتر کنه، تیم خودش رشد میکنه. مثلاً تو یه شرکت استارتاپی، فقط با اضافه کردن یه جلسهی طوفان فکری هفتگی، میزان پیشنهادهای نوآورانهی تیم ۱۵٪ بیشتر شد!
ابزارای آنلاین و تعاملی کمک میکنن هم نظم داشته باشیم، هم آزادی عمل بدی.
در آخر
مدیرای سمی فقط دارن انگیزه رو میکُشن. ولی یه مدیر خوب با اعتماد، قدردانی، همدلی و بازخورد درست میتونه محیط کاری رو به یه جای امن، پویا و خلاق تبدیل کنه.
پس اگه مدیر هستیم ، چندتا چیز رو جدی بگیریم:
آموزش ارتباط موثر
احترام به استقلال تیم
ارزیابی
ساختن فضای گفتوگو
اینطوریه که می تونیم یه رهبر واقعی باشیم، نه فقط یه رئیس.