برای دیگران مهم نیست چقدر می‌دانید، تا زمانی که بدانند چقدر برایشان اهمیت قائل هستید.
تئودور روزولت


در بسیاری از سازمان‌ها، تمرکز اصلی روی آموزش مهارت‌های فنی و فرآیندهای کاری است. افراد یاد می‌گیرند چطور وظایف خود را انجام دهند، از ابزارها استفاده کنند و سیستم‌ها را بفهمند. اما نکته‌ای بنیادین در پسِ عملکرد عالی وجود دارد: اهمیت دادن.

تحقیقات مدیریتی نشان می‌دهند که تفاوت بین «انجام وظیفه» و «برتری در عملکرد» در چیزی نهفته است که نمی‌توان آن را آموزش داد — اهمیت دادن. این ویژگی ریشه در ارزش‌های درونی، همدلی، حس مسئولیت و میل به معنا در کار دارد.


چرا اهمیت دادن، کلید عملکرد برتر است؟

۱. ایجاد انگیزش و تعلق سازمانی

مطالعه‌ای در حوزه رهبری مراقبتی (Caring Leadership) نشان داد زمانی که رهبران به رفاه و عزت کارکنان خود اهمیت می‌دهند، میزان درگیری کاری و انگیزش درونی به‌طور قابل‌توجهی افزایش می‌یابد (منبع).

همچنین طبق گزارش مؤسسه Gallup، کارکنان زمانی درگیر و وفادار می‌شوند که احساس کنند مدیرشان واقعاً برای آن‌ها اهمیت قائل است. این احساس، بنیان فرهنگ تعهد و رشد را می‌سازد.

نتیجه: اهمیت دادن موجب می‌شود افراد احساس کنند بخشی از مأموریت سازمان هستند، نه صرفاً اجراکننده‌ی کار.

۲. کاهش فرسودگی و افزایش پایداری تیمی

بر اساس مطالعه‌ای در مجله BMC Public Health، رهبرانی که به سلامت و رفاه کارکنان توجه نشان می‌دهند، با کاهش چشمگیر در میزان فرسودگی (Burnout) و افزایش انگیزش شغلی مواجه‌اند.

زمانی که کارکنان بدانند مدیرشان آن‌ها را می‌بیند و برایشان اهمیت قائل است، فشار روانی کمتر، امنیت ذهنی بیشتر و انگیزهٔ پایدارتر خواهند داشت.

۳. عملکرد و کیفیت بالاتر

وب‌سایت Great Place To Work گزارش کرده است: سازمان‌هایی که رهبرانشان واقعاً اهمیت می‌دهند، بهره‌وری و کیفیت کار بالاتری دارند. زیرا اهمیت دادن، انرژی و خلاقیت کارکنان را آزاد می‌کند.

در واقع، اهمیت دادن همان نیروی نامرئی‌ای است که باعث می‌شود افراد از «باید» به «می‌خواهم» برسند — از انجام وظیفه به انجام مأموریت.

۴. فرهنگ سازمانی سالم‌تر و جذب استعدادها

مطالعات متعددی نشان داده‌اند که فرهنگ‌هایی که در آن «اهمیت دادن» وجود دارد، نه‌تنها نرخ جابه‌جایی کارکنان را کاهش می‌دهند، بلکه استعدادهای برتر را نیز جذب می‌کنند. افراد به سازمان‌هایی می‌پیوندند که حس می‌کنند در آن دیده و شنیده می‌شوند (Thinkers50).


مکانیسم اثرگذاری اهمیت دادن

۱. ارضای نیازهای روان‌شناختی

طبق نظریه‌ی خودتعیین‌گری (Self-Determination Theory)، سه نیاز انسانی — خودمختاری، شایستگی و ارتباط — وقتی برآورده شوند، انگیزش درونی بالا می‌رود. رهبران اهمیت‌دهنده از طریق گوش دادن، بازخورد مثبت و حمایت مؤثر، این نیازها را برآورده می‌کنند (Frontiers in Psychology).

۲. افزایش منابع شغلی و کاهش تنش

اهمیت دادن در عمل به معنای ایجاد شرایطی است که کارکنان ابزار، اطلاعات و پشتیبانی لازم برای موفقیت را در اختیار داشته باشند. چنین محیطی منابع شغلی را افزایش و بارهای ذهنی را کاهش می‌دهد (Human Resources for Health).

۳. امنیت روانی و اعتماد

در محیط‌هایی که رهبران به انسان پشت نقش توجه دارند، سطح اعتماد بالا می‌رود. افراد احساس می‌کنند می‌توانند نظر دهند، اشتباه کنند و ایده‌هایشان را بدون ترس بیان کنند. این امنیت روانی بستر خلاقیت و یادگیری مداوم است (PMC).

۴. تقویت مالکیت و خودگردانی

رهبران اهمیت‌دهنده به افراد فضای تصمیم‌گیری و احساس مالکیت می‌دهند. در نتیجه، افراد خود را در نتایج سهیم می‌دانند و کار را از درون، متعلق به خود احساس می‌کنند (ResearchGate).


موانع و چالش‌ها

  • در فرهنگ‌های کنترل‌محور، مفهوم «اهمیت دادن» ممکن است به اشتباه با ضعف یا احساساتی‌بودن تعبیر شود.
  • رهبران باید تعادل بین همدلی و استانداردهای عملکردی را حفظ کنند؛ اهمیت دادن نباید جایگزین مسئولیت‌پذیری شود.
  • پیاده‌سازی فرهنگ caring نیازمند پشتیبانی ساختاری، آموزش و الگوی رفتاری مداوم است.

چگونه فرهنگ اهمیت دادن را بسازیم؟

  • در جلسات کاری بخشی را به گفت‌وگوی انسانی اختصاص دهید، نه فقط گزارش عملکرد.
  • بازخورد شخصی و سازنده بدهید؛ نشان دهید که افراد و تلاششان دیده می‌شوند.
  • در تصمیم‌گیری‌ها از نظر اعضا استفاده کنید؛ اجازه دهید احساس مشارکت واقعی شکل گیرد.
  • بر تعادل کار و زندگی، سلامت روان و حس تعلق تمرکز کنید.
  • رهبران را در مهارت‌های گوش دادن فعال و همدلی آموزش دهید.

جمع‌بندی

مهارت را می‌توان آموزش داد، اما اهمیت دادن را نه. اهمیت دادن از درون می‌آید؛ از ارزش‌هایی مانند صداقت، مسئولیت، احترام و تمایل به اثرگذاری واقعی.

در دنیایی که همه به دنبال «بهره‌وری» هستند، اهمیت دادن همان عاملی است که بهره‌وری را انسانی، پایدار و الهام‌بخش می‌کند. سازمان‌ها و رهبرانی که به انسان‌ها اهمیت می‌دهند، نه‌تنها عملکرد بهتری دارند، بلکه آینده‌ای روشن‌تر می‌سازند.