مخربهای عمدی و سهوی که مزیت رقابتی سازمان را به تهدید داخلی تبدیل میکنند
فرهنگ سازمانی تنها یک مفهوم نظری نیست؛ واقعیتی زنده و اثرگذار است که هر روز رفتار کارکنان و کیفیت عملکرد سازمان را شکل میدهد. یک فرهنگ قوی میتواند مزیت رقابتی پایدار ایجاد کند؛ اما همان فرهنگ اگر نادیده گرفته شود، به مخربترین عامل درونی سازمان تبدیل خواهد شد.
تخریب فرهنگ سازمانی معمولاً آرام و تدریجی اتفاق میافتد؛ گاهی بهدلیل رفتارهای عمدی و گاهی بر اثر تصمیمات سهوی و غیرحرفهای مدیران. در ادامه مهمترین عواملی را بررسی میکنیم که فرهنگ سازمانی را فرسوده میکنند.
عوامل عمدی یا سهوی تخریب فرهنگ سازمانی
۱. رهبری ضعیف و ناتوان در هدایت
مدیری که توان هدایت، تصمیمسازی و ایجاد انگیزه ندارد، زمینهساز بیاعتمادی و افت عملکرد میشود. ضعف در رهبری سریعترین مسیر ایجاد فرهنگ سازمانی ناسالم است.
۲. مدیریت خرد و کنترلگری مداوم
میکروکنترل استقلال کارکنان را از بین میبرد، نوآوری را خاموش میکند و افراد توانمند را فرسوده میسازد.
۳. استفاده ابزاری از شعار «ما یک خانوادهایم»
وقتی این جمله برای حذف مرزها، افزایش توقعات یا فشار روانی استفاده شود، اعتماد و سلامت فرهنگ سازمانی بهشدت آسیب میبیند.
۴. تعدد مدیران در مقابل کمبود نیروی اجرایی
ساختارهای مدیرسالار با لایههای متعدد مدیریتی و کمبود نیروی عملیاتی، به بوروکراسی، درگیری و بیاثر شدن فرایندها منجر میشوند.
۵. بیتوجهی به بازخورد کارکنان
نادیده گرفتن بازخورد و نظرات کارکنان موجب شکلگیری «سکوت سازمانی» و کاهش حس تعلق میشود.
۶. تصمیمگیریهای پنهانی و غیرشفاف
پشتپرده بودن تصمیمها، بیعدالتی ادراکی و بیاعتمادی را به شدت افزایش میدهد و فرهنگ را فرسوده میکند.
۷. تحمیل بار بیشازحد به افراد توانمند
سازمانهایی که بار اصلی کار را بر دوش افراد توانمند میگذارند، آنان را خسته و بیانگیزه کرده و پیام غلطی به دیگران ارسال میکنند.
۸. بیتوجهی به تعادل کار و زندگی
کار بیش از حد، خستگی مزمن و فرسودگی شغلی از نشانههای سازمانی با فرهنگ ضعیف هستند.
۹. جلسات بیفایده و بدون مشارکت
جلسات ناکارآمد یکی از عوامل پنهان ولی مهم در تخریب انگیزه و کاهش مشارکت کارکنان هستند.
۱۰. نبود مسیر شغلی روشن
زمانی که فرد آینده شغلی خود را در سازمان مبهم میبیند، حتی بهترین فرهنگ هم نمیتواند تعهد او را حفظ کند.
در آخر
فرهنگ سازمانی هر روز در حال ساختهشدن یا تخریب شدن است. سازمانی که بر پایه شفافیت، احترام، مشارکتپذیری و عدالت اداره شود، فرهنگ سالم و ماندگار میسازد. اما سازمانی که این اصول را نادیده بگیرد، فرهنگ را به تهدیدی از درون تبدیل میکند.









